دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 35

موضوع: خاطره اغاز سال تحصیلی ومسابقه

  1. #11
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    رادیوتراپی
    نوشته ها
    955
    ارسال تشکر
    3,360
    دریافت تشکر: 3,134
    قدرت امتیاز دهی
    2493
    Array
    Helena.M's: جدید4

    پیش فرض پاسخ : خاطره اغاز سال تحصیلی ومسابقه

    من به علت درگیری شغلی پدر و مادرم از 4 سالگی به مهد کودک میرفتم

    6ساله بودم که به طور رسمی قرار شد به پیش دبستانی برم

    پسر خاله من 7 ماه از من کوچکتره اما چون من نیمه دومی هستم باهم به پیش دبستانی رفتیم.......

    به علت اینکه من مثلا تجربه رفتن به مهد و دوری از خانواده رو داشتم از چند هفته قبل به پسر خالم ( علی ) میگفتم که اصلا گریه نداره میریم اونجا خیلی هم بهمون خوش میگذره......

    اما روز موعود فرا رسید و ما باهم به مهد رفتیم پدرم منو برد و با علی همزمان رسیدیم ........

    زمانی که پدرم میخواستن برن چشمتون روز بد نبینه من گریه میکردم و علی به من دلداری می داد ......


  2. 8 کاربر از پست مفید Helena.M سپاس کرده اند .


  3. #12
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    علوم تربیتی(مدیریت وبرنامه ریزی)
    نوشته ها
    2,022
    ارسال تشکر
    9,785
    دریافت تشکر: 14,205
    قدرت امتیاز دهی
    15149
    Array
    ماری مریم's: جدید156

    پیش فرض پاسخ : خاطره اغاز سال تحصیلی ومسابقه

    سلام
    روز اول مدرسه تو کلاس نشسته بودم که احساس تشنگی کردم برای همین برای خوردن اب از کلاس بیرون امدم اونم بدون اینکه از خانم معلم اجازه بگیرم
    بعد ازاینکه اب خوردم وچون از یجا نشستن خسته شده بودم یه چرخی هم تو حیاط زدم
    بعد از اینکه حسابی گشت وگذار کردم به طرف کلاس برگشتم خانم معلم که به محض دیدن من چشاش از تعجب گرد شده بود
    برگشت وگفت کجا بودی!! کی رفتی! چطور من ندیدمت


  4. 9 کاربر از پست مفید ماری مریم سپاس کرده اند .


  5. #13
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برق الکترونیک
    نوشته ها
    1,850
    ارسال تشکر
    8,023
    دریافت تشکر: 11,669
    قدرت امتیاز دهی
    29796
    Array
    shiny7's: جدید44

    پیش فرض پاسخ : خاطره اغاز سال تحصیلی ومسابقه

    من کل 5 سالو مبصر بودم!!!!!!!!!

    یک جیغایی می زدم اینطوری:

    جیییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی یییییییییییییغ!!!!!!
    (به رنگ جیغ توجه کردین دیگه!!!!!!)

    همه رو مجبور می کردم دست به سینه و ساکت و سر ها پایین بشینن!!!!!!!!

    ناظم خودش مونده بود تو کار من!!!!!!

    کلی بچه ها سر جیغ های من گریه کردن!!!!!! انقدر ازم می ترسیدن!!!!!!!!!!!

    الان که فکرشو می کنم میبینم چقدر گناه داشتن!!!!!!

    GOD is Watching YOU

    insta:
    _shiny7_



  6. 4 کاربر از پست مفید shiny7 سپاس کرده اند .


  7. #14
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهندس فناوری اطلاعات(it)
    نوشته ها
    1,099
    ارسال تشکر
    2,556
    دریافت تشکر: 3,904
    قدرت امتیاز دهی
    12376
    Array
    maryam kia's: نیشخند

    پیش فرض پاسخ : خاطره اغاز سال تحصیلی ومسابقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط shiny7 نمایش پست ها
    من کل 5 سالو مبصر بودم!!!!!!!!!

    یک جیغایی می زدم اینطوری:

    جیییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی یییییییییییییغ!!!!!!
    (به رنگ جیغ توجه کردین دیگه!!!!!!)

    همه رو مجبور می کردم دست به سینه و ساکت و سر ها پایین بشینن!!!!!!!!

    ناظم خودش مونده بود تو کار من!!!!!!

    کلی بچه ها سر جیغ های من گریه کردن!!!!!! انقدر ازم می ترسیدن!!!!!!!!!!!

    الان که فکرشو می کنم میبینم چقدر گناه داشتن!!!!!!
    چه ترسناک بودین
    <a href="http://typeiran.com/r/19340"> تایپایران - مرکز تخصصی تایپ </a>

  8. 3 کاربر از پست مفید maryam kia سپاس کرده اند .


  9. #15
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برق الکترونیک
    نوشته ها
    1,850
    ارسال تشکر
    8,023
    دریافت تشکر: 11,669
    قدرت امتیاز دهی
    29796
    Array
    shiny7's: جدید44

    پیش فرض پاسخ : خاطره اغاز سال تحصیلی ومسابقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam kia نمایش پست ها
    چه ترسناک بودین
    واقعا خودمم موندم چرا اینطوری خشن برخورد می کردم!!!!!
    کلا روحیه نظامی داشتم!!!!!!!!
    الانم که 360 درجه برعکس!!!!!!!!!!!حسااااااااااااااااس........لط یییییییییییییییییف

    GOD is Watching YOU

    insta:
    _shiny7_



  10. 3 کاربر از پست مفید shiny7 سپاس کرده اند .


  11. #16
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    علوم تجربی
    نوشته ها
    2,086
    ارسال تشکر
    13,004
    دریافت تشکر: 10,250
    قدرت امتیاز دهی
    27193
    Array
    solinaz's: جدید92

    پیش فرض پاسخ : خاطره اغاز سال تحصیلی ومسابقه

    ما سال دوم راهنمایی دوتا کلاس بودیم
    همش با هم دعوا داشتیم...
    اومدیم سال سوم راهنمایی فرستادمون تو یه سالن جدا گانه(جدا از دفتر معلماو بقیه کلاسا)
    بخاطر اینکه سال اخر مدرسه بودیم و از لحاظ عقلی...اما...وای وای
    از ابان دعوای های ما دوتا کلاس باهم شروع شد...کلاسامو روبه روی همدیگه بود...سر تخته پاک کن و...باهم دعوامون میشد...دعوا هی اوج میگرفت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    اما یه بار یه دعوای خیلییییییییییییییییییی وحشتناک کردیم.....نمیدونم سر چی؟!
    اما از سر لج....در کلاسا رو محکم میبستیم ومدیر و معاون و....داشتن میومدن سمت سالن ما(همه ترسیدن و هجوم اوردن تو کلاسا) این باعث شد که در کلاس ما از لولا در بیاد و بیفته رو پای یکی از بچه هاخخخخ...منم نزدیک بود برم زیر در اما همه هجوم اوردن خود د به خود از اون لا دراومدم
    بعدش کلی دعوا و...شد...دبیرا ....!!!!!!!!!!!!!!مدیر مدرسه همیشه مینالید از ما...میگفت شما الگو هستین واسه سال های پایین تر ولی...
    بعد از اون اتفاق مستخدم مدرسمون از دستمون حسابییییییییییییییییییییی عصبانی بود که چرا درها رو اینجوری کردیم؟!واقعا وحشی بازی بود
    کلی سرزنشمون کردن...بیشترم کلاس ما رو...ولی مقصر اصلی اون کلاس بودن که شروع کردن...اخه کلاس ما از هر لحاظ بهتر بود،اینام حرصشون میگرفت...
    هه...معاون مدرسه کل بچه های کلاس ما و اون کلاسو گفت 10 ذور،دور زمین والیبال بزنیم...هرروز هرروز .....تو یه هفته تا وارد مدرسه میشدیم اول باید همگی میدویدیم...دومون قوی شده بود دیگههی تلاش میکردیم در بریم از زیرش ولی نمیشد...معاونمون تیز بود،نمیشد
    دیگه از اون به بعد کلاسا جدا شد از همو هر موقع از این کارا میکردیم باید ده دورو دوباره میزدیمیادش بخیر
    ویرایش توسط solinaz : 23rd September 2013 در ساعت 09:09 PM



    آینده ای بسازم که گذشتم جلوش زانو بزنهツ





  12. 8 کاربر از پست مفید solinaz سپاس کرده اند .


  13. #17
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    نوشته ها
    458
    ارسال تشکر
    1,362
    دریافت تشکر: 2,791
    قدرت امتیاز دهی
    12128
    Array
    Sabo3eur's: جدید145

    پیش فرض پاسخ : خاطره اغاز سال تحصیلی ومسابقه

    بره برنگرده
    من همیشه دوس داشتم بیسواد بودم
    درس خوندن تو این مملکت بی فایدست

  14. 3 کاربر از پست مفید Sabo3eur سپاس کرده اند .


  15. #18
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهندس فناوری اطلاعات(it)
    نوشته ها
    1,099
    ارسال تشکر
    2,556
    دریافت تشکر: 3,904
    قدرت امتیاز دهی
    12376
    Array
    maryam kia's: نیشخند

    پیش فرض پاسخ : خاطره اغاز سال تحصیلی ومسابقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط shiny7 نمایش پست ها
    واقعا خودمم موندم چرا اینطوری خشن برخورد می کردم!!!!!
    کلا روحیه نظامی داشتم!!!!!!!!
    الانم که 360 درجه برعکس!!!!!!!!!!!حسااااااااااااااااس........لط یییییییییییییییییف
    اخی.کلا وقتی به بچه ها سمتی بدن اینجوری میشن
    <a href="http://typeiran.com/r/19340"> تایپایران - مرکز تخصصی تایپ </a>

  16. 3 کاربر از پست مفید maryam kia سپاس کرده اند .


  17. #19
    یار قدیمی
    نوشته ها
    5,480
    ارسال تشکر
    7,998
    دریافت تشکر: 20,776
    قدرت امتیاز دهی
    79813
    Array
    Sa.n's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : خاطره اغاز سال تحصیلی ومسابقه

    با سلام و سپاس از بحث خوبتون
    راستش تمامی خاطرات بامزه من از دوران مدرسه اذیت کردن معلم ها بوده
    البته نه تنها توسط من بلکه توسط کل کلاس ، روز اول مهر بود ( پیارسال بود ) همه خواب بودن توی کلاس .
    زنگ اول هم ریاضی داشتیم ، هیچکس حوصله نداشت ؛ یکی از بچه ها داشت با برد کار می کرد ( ورژن برنامش جدید بود و هنوز همه کامل کار باهاش رو بلد نبودیم )که قلم خورد به یک گزینه ای و یک صفحه باز شد اون هم توجه نکرد و ok داد
    خلاصه این گزینه چی بود ؟ این گزینه magic pen رو فعاال می کرد یعنی ما وقتی با قلم روی تخته می نوشتیم حدودا بعد از چند ثانیه نوشته ها کم رنگ می شد و در آخر محو خلاصه کل کلاس این مسئله رو فهمیدن و بعد رفتیم اون گزینه رو کنسل کردیم که اونجوری نباشه که یکی از بچه ها گفت دوباره برش گردونیم معلم رو اذیت بکنیم ؛ همه هم قبول کردن برگردوندنش
    معلمون اومدن سر کلاس و روز اول مهر خواستن شروع به درس دادن بکنن هیچی دیگه هی می نوشتن برمی گشتن سمت ما میدیدن پاک میشه
    همه رو یک جوری نگاه می کردن می گفتن شما پاک کردیدش ؟؟؟؟؟ که دفعه آخر با شدت عصبانیت زیادی پرسیدن که شما پاک کردید طوری که کل کلاس هول کردیم
    ما هم می گفتیم نه ، ما که نمی تونیم این کار رو بکنیم
    چهار بار این اتفاق افتاد آخر معلممون شک کردن وقتی نوشتن متن رو دستشون رو برداشتن و همونطور متن رو نگاه کردن دیدن داره کمرنگ میشه با تعجب به همه دانش آموزا نگاه کردن
    هیچی دیگه نتونستن درستش کنن ، مسئول آی تی مون اومدن باز هم نتونستن درستش کنن و کامپیوتر رو ریست کردن
    خلاصه یک ربع از کلاس مونده بود که اون هم به حرف زدن ما گذشت
    اما من توصیه می کنم به عزیزان که هیچ وقت معلم خودتون رو اذیت نکنید ! معلم ها واقعا زحمت می کشن و من هم الان پشیمونم که چرا اینقدر اذیتشون می کردم
    " برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "

  18. 5 کاربر از پست مفید Sa.n سپاس کرده اند .


  19. #20
    کاربر جدید
    نوشته ها
    25
    ارسال تشکر
    136
    دریافت تشکر: 267
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    greatangel's: سکوت

    پیش فرض پاسخ : خاطره اغاز سال تحصیلی ومسابقه

    نقل قول نوشته اصلی توسط Sabo3eur نمایش پست ها
    بره برنگرده
    من همیشه دوس داشتم بیسواد بودم
    درس خوندن تو این مملکت بی فایدست
    حرف دل منو زدین. منم از اول از مهر ماه و مدرسه بدم میومد نه اینکه درسخون نباشم برعکس همیشه شاگرد اول بودم ولی چه فایده؟؟؟؟؟!!!!!!!! الان کجام؟؟؟؟

  20. کاربرانی که از پست مفید greatangel سپاس کرده اند.


صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 20th January 2014, 05:37 PM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 12th September 2013, 03:43 PM
  3. ادب اصیل ایرانی
    توسط zolfa در انجمن خواندنی ها و دیدنی ها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 11th January 2012, 01:59 PM
  4. بیکاری تحصیل کردگان !
    توسط ساناز فرهیدوش در انجمن روانشناسی صنعتی و سازمانی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: 14th July 2010, 07:38 AM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd November 2008, 01:20 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •