یارب
با سلام
تاپیک خوبی بوده و بحثهای مفید داشته است. خسته نباشید.
بنده هم با طب سنتی بیشتر موافقم تا علم پزشکی عمومی روز.
چون از هر دو گروه هم در میان آشنایانمان هست دید عمیق ولی ناقصی به این مسئله داشتم.
پدربزرگِ پدرم (میرزا مسیح) به مدت 10 الی 13 سال در روسیه علم طب گیاهی سنتی را گذرانده بوده و دانش فوق العاده ای از گیاهان دارویی داشته است. علم و تجربیات وی سینه به سینه به نسل کنونی رسیده که البته طبق تعصبات بی جا کتابهایش معلوم نیست در کدام کُنجی خاک می خورد. با اینکه برخی از آموخته های وی را اطرافیان به یاد دارند ولی در مواقع ضروری، بهترین داروی سنتی برای بیماری تجویز می شود. و جای ایرادی بر آن نیست که چون فرد علمش را ندارد حق توصیه و تجویز دارو بر بیماری فردی را ندارد چرا که تجربه ی سالیان بر فرمولهای ساختگی که هنوز در مرحله ی آزمایش بر بیماری فردی تجویز می شود ارجحیت دارد.
در ضمن آیا پزشکان جوان که تجربه ی کافی ندارند در تشخیص بیماری با عطاریهای کهنه کار یکی هستند؟!
چرا همین پزشکان جوان برای کسب تجربه باید از مناطق محروم و روستاها شروع کنند وقتی به مرحله ی تا حدودی پختگی رسیدند منتظر انتقال به مرکز استان را دارند. خیلی این جمله رو شنیدم که پزشکان گفتند روستاها جای خوبی برای درو کردنه.!!!! چرا؟؟؟؟؟؟(وجدان کاری یعنی این ؟) برای من این مسئله، سواله بزرگیه.
اینهم نظر بنده هستش در ادامه ی بحث. می تونید نقد بفرمایید.
با سپاس
یا علی
علاقه مندی ها (Bookmarks)