دلم برای دوستی تنگ شده که باید آرزوم بشه دیدنش خندش و گریش،حتی محبت صادقانه اش ، دوستی که توقعی از من نداشت حداقل برای من خیلی پاک بود .
الان دلم برای دوستی بی توقعش بیشتر تنگ شده تو روزایی که هرکسی به من میرسه یک توقعی از من داره وبه من من میگه یک کاری براش بکنم
توقع داره هر لحظه به یادش باشم به مشکلاتش فکر کنم ولی نمیخواد ببینه منم به اندازه صبر خودم مشکل دارم . با بی تفاوت نشان دادن خودم سعی میکنم قوی بنظر خودم بیام
کجایی دوستم که یک لحظه ام نمیتونم فراموشت کنم و اما ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)