شما هم به ترک دیوار می خندین؟

[dodor]

کنار امدن با خیلی از مسایل می تونه یه کمکی به این باشه ... ولی شما خصوصیات هر فردی جوریه که بسته به اون فرق می کنه ... سخته ... مگر واقعا فرد بی خیال باشی .... درسته بعضی وقت ها هم توی سختی ها آدم باید بخنده ولی خندش باید مداوم باشه این جوری ادم نمی تونه ادامه بده بسته داره چه جور محیطی باشی چه کسی باهات باشه و مهمتر از همه چه انتظاری از خودت داشته باشی ... انتظار از خودت همه چیز رو برات روشن می کنه ....

[چامه]

برای شاد و پر انرژی بودن باید زندگی رو حس کرد.... وقتی که یه لیوان آب دستته باید اول خنکاش رو حس کنی و وقتی که شروع به نوشیدن می کنی باید لغزش آب رو به داخل دهانت حس کنی...
وقتی یه تیغ توی دستت میره باید درد واقعی وقطره خونی که خارج می شه رو حس کنی ...
اون موقع می فهمی که زنده ای و می توونی زندگی کنی و همین باعث یه لبخند و احساس آرامش درونی میشه.
برای من استفاده از حس لامسه موثر بوده

[ساناز فرهیدوش]

من به فکر اوردن بنا می افتم . اگر پیدا نکنم عموما البته خودم دست به کار می شوم و می پرم وسط اب برای گرفتن غریق.
دلم می خواد همیشه کار گشا باشم . البته خیلی ارمانیه اما تمام تلاشم رو می کنم.
و ایرادم اینه که همیشه زیادی منطقیم شاید .

[امین_بد]

من هم مثل دسته دومم. و به چیز های ساده زندگی، به اشتباهاتم توی زندگی و چیز های دیگه می خندم

[7raha7]

در این زمینه یه داستانی داریم که میگه شیطان ، نبود خداست. سرما نبود گرماست، و خلا3 همه چیزای منفی وجود محسوس و ملموسی ندارند بلکه نبودن چیزای مثبت هستند. یعنی وقتی خلا اون چیز مثبت احساس میشه.
در مورد غم و شادی، خندیدن و نخندیدن...
خب به نظر من غم اصلا وجود نداره و فقط عدم وجود شادیه. پس همین که غمگین نباشیم یعنی شادیم... نیازی نیست که حتما قهقهه بزنیم. احساس رضایت داشتن از زندگی ، سپاسگزار بودن و ... همشون شادیه. به ترک دیو.ار خندیدن هم یکی دیگه از اشکال شادیه! اگه بخوایم شادی رو همونطور که من گفتم معنی کنیم نتیجه می گیریم که بیشتر اوقات زندگیمون شاد هستیم. و این واقعا جای سپاسگزاری داره! و حتی میتونیم به ترک دیوار هم بخندیم و این شادی رو ابراز کنیم!!!!