دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 50

موضوع: سلسله مراتب چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟!

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #38
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    اقتصاد
    نوشته ها
    8,281
    ارسال تشکر
    21,844
    دریافت تشکر: 45,916
    قدرت امتیاز دهی
    82822
    Array
    Almas Parsi's: جدید94

    پیش فرض پاسخ : سلسله مراتب چگونه کسب و کارتان را دگرگون کنید؟!

    چگونه کسب و کار خود را دگرگون کنید؟!(50)



    امان از این واژه های مخرب
    یک سری واژه ها هستند که هیچگاه نباید از آنها در کسب و کار استفاده کرد.

    این کلمات البته بد و بیراه نیستند، بلکه چیزهایی هستند که به ظاهر مشکلی ندارند اما در کسب وکار خلل ایجاد می کنند.

    لازم است، باید، نمی توانم، آسان، همین، تنها و سریع.

    این واژه ها در مسیر ارتباط سالم خلل ایجاد می کنند.

    آنها به منزله ی پرچم های قرمزی هستند که لکه هایی از خصومت و دشمنی در میانه ی بحث های خوب ایجاد می کنند و باعث به تاخیر افتادن پروژه ها می شوند.

    وقتی از این واژه ها استفاده می کنید، در واقع موقعیتی سیاه و سفید را به وجود می آورید.

    اما حقیقت ماجرا به ندرت سیاه و سفید است.

    به همین دلیل ناراحتی پیش می آید، مشکلات از پس هم سر می رسند و تنش ها و درگیری هایی شکل می گیرد که ارزشش را ندارند.

    اما خوب است که در مورد اثر منفی این واژه ها هم بیشتر بدانید:


    لازم است: کارهای بسیار بسیار کمی هستند که واقعا "لازم است" انجام شوند.

    به جای واژه ای چون

    "لازم بودن"

    از عبارتی مثل

    "احتمالا" یا "

    درمورد این موضوع چی فکر می کنید؟!

    " یا "فکر می کنید می شود از این موضوع گذر کرد؟!"

    استفاده کنید.


    نمی توانم: وقتی می گویید

    "نمی توانم"

    این را هم در نظر بگیرید که شاید بتوانید:

    نمی توانیم به این شکل راهش بیاندازیم چون کاملا رو براه نیست.

    " این را رد برابر این جمله بگذارید:"
    دیگر نمی توانیم برای این کار زمان بگذاریم چون باید راهش بیاندازیم."

    هر دو جمله نمی توانند درست باشند.

    یک لحظه صبر کنید! می توانند؟!






    آسان:

    آسان واژه ای است که برای توصیف و توضیح کار دیگران به کار می رود:

    "انجام این کار به نظر برایتان آسان می رسد، درست است؟!"

    اما توجه داشته باشید که چه به ندرت افراد وظایفشان را آسان تعبیر می کنند.

    " برای شما این یعنی " اجازه بدهید نگاهی به آن بیاندازم.

    " اما برای دیگران یعنی"انجامش بده."


    این قبیل واژه ها اغلب به یکباره در یک بحث ظاهر می شوند و نیز مراقب خویشاوندانشان هم هستند: هرکس، هیچکس، همیشه و هرگز.

    این کلمات زمانی که به زبان آورده شدند دیگر سخت می شود برایشان راه حل پیدا کرد.

    آنها با ایجاد حفره هایی در برابر یکدیگر شما را به با مشت به گوشه ای پرت می کنند.

    و اینجاست که فشار به حد بالایی می رسد.

    و از همه بدتر زمانی است که شما این واژه ها را با هم به کار ببرید:

    لازم است این ویژگی ها را الان اضافه کنیم.

    ما نمی توانیم بدون این ویژگی کار را رائه دهیم.

    همه مشتری ها خواهان این ویژگی هستند.

    کار کوچکی است پس انجامش آسان است.

    باید بتوانید خیلی سریع عملی اش کنید.


    این جملات در واقع طرز تهیه ی فاجعه است!


    "به محض امکان" سم است


    دیگر نگویید

    "به محض امکان"

    چون تنها یک عبارت ضمنی و شفاهی است.

    همه آدمها دلشان می خواهد کارهایشان را هرچه زودتر انجام دهند.

    وقتی به آدمی تبدیل می شوید که به همه درخواست هایش

    "به محض امکان"

    را اضافه می کند یعنی همه کارها را دارای اولویت می بینید و وقتی همه چیز ار الویت برخوردار باشد اصولا هیچ کاری انجام نمی شود.

    اصلا فکر کردن به اینکه همه چیز در بالاترین الویت است هم خنده آور به نظرمی آید.

    "به محض امکان"

    تورم ایجاد می کند و باعث از بین رفتن اهمیت کارهایی می شود که برچسب

    "به محض امکان"

    ندارند.

    پیش از اینکه به این مسئله آگاهی یابید، تنها راه انجام هر کاری این است که یک برچسب

    "به محض امکان"

    به آن بچسبانید و البته این برچسب تضمینی هم بر موفقیت کار نیست.

    اگرکارها و وظایف گوناگون از فیلتر

    "به محض امکان"

    نگذرند، نه کسی می میرد ونه از کار بیکار می شود.

    "به محض امکان"

    قرار نیست یکشبه برای شرکت شما گنج قارون بیاورد و پولدارتان کند و تازه استرس غیر واقعی ای را که ایجاد می کند باعث فرسودگی شغلی و بدتر شدن اوضاع می شود.


    پس از این ادبیات فوری و سریع تنها برای ضروریات استفاده کنید.

    ضروریاتی که نتایج مستقیم و قابل اندازه گیری داشته باشد.

    برای هر کاری دیگری اما آرامش خودتان را حفظ کنید.

    الهام بخشی تاریخ انقضا دارد
    همه ما ایده هایی داریم.

    ایده ها جاودانه هستند و همیشه باقی می مانند.

    آنچه از بین می رود الهام بخشی است.

    الهام بخشی مثل میوه ی یا شیر تازه است و تاریخ انقضا دارد.

    اگر می خواهید کاری انجام دهید، همین حالا انجامش دهید.

    نمی شود آن را توی قفسه بگذارید و دو ماه بعد دور و برش پیدایتان شود.

    نمی توانید بگویید که بعدا انجامش می دهم چون بعدنی وجود ندارد.

    اگر روز جمعه به مورد الهام بخشی برخوردید، فرصت روز تعطیل را از دست ندهید سراغ اجرایی کردنش بروید.

    وقتی حس کنید که موردی برایتان خیلی الهام بخش بوده می توانید دو هفته تمام شبانه روز روی آن کار کنید و الهام بخشی در این مسیر ماشین زمان شماست.

    الهام بخشی مسئله ای شگفت انگیز است.

    یک ضریب بهره وری، یک انگیزه. اما هیچگاه منتظر شما نمی ماند.

    اگر در لحظه به شما دست داد آن را به چنگ آورید و در اجرایی کردنش بکوشید.


  2. 4 کاربر از پست مفید Almas Parsi سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •