ارنستو چه گوارا ؛ چه شد که ارنستو اسطوره باقی ماند ؟
جمع اوری زندگی نامه چه گوارا : خانم مریم شبانی .
منبع : ماهنامه دانستنیها / ش 40
به نیمه دوم قرن بیستم که می رسیم ؛ یعنی پس از پایان جنگ جهانی دوم ، یک کلمه است که بیشتر از همه واژه ها به چشم می اید : " جنگ سرد " . تقابل دو قطب شرق و غرب در سراسر گیتی و پیامدهای این رویارویی را در این سال ها میشد در تمام عرصه ها دید ؛ از رقابت در فضا تا لشکرکشی در شرق و غرب جهان . از مرزبندی های سیاسی تا چالش های اقتصادی ، علمی ، فرهنگی ، هنری و ورزشی .
در این پند دهه هر جا که نگاه کنید می شود ردپایی از شاخ و شانه کشیدن های دو ابرقدرت و حامیانش را دید . امپریالیسم در برابر سوسیالیسم . امپراطوری سرمایه در برابر رویای جهان بی طبقه و برابری احاد بشر . پیمان ناتو و ورشو همین سالهاست که شکل می گیرد . دیوار برلین ، جنگ ویتنام ، جنگ دو کره ، حکومت های سوسیالیستی و جنبش های چپ در تمام نقاط جهان ، انگار همگی از نمادهای این 50 ساله اند . و در این میان یک اتفاق ، انقلابی که در کوبا شکل می گیرد . نقطه عطفی است که تمامی این رقابت در ان تجلی پیدا می کند . نزدیکی کوبا به امریکا و نقشی که این کشور در شکل گیری نقشه اینده سیاسی جهان بازی خواهد کرد ، برای سال های طولانی هاوانا را به کانون توجهات بدل می کند . حالا چپ های دنیا ، کاسترو ، حرکت پارتیزانی اش برای سرنگونی ژنرال باتیستا ، انقلاب و حکومت شد امریکاییش را امال و ارزوهای خود می دانند . اما اگر فیدل کاسترو با پیر شدن و مشکلات اقتصادی دولت در سال های بعد ، همه جذابیتش را از دست داد و چپ ها دیگر عکسش را با ان سیگار برگ های کوبایی مشهور و لباس چریکی سبز از دیوارها پایین اوردند ، یک چهره بود که همچنان رویای انقلابی ها باقی ماند .
چه گوارا ؛ چهره ای که برای اسطوره شدن همه چیز را داشت ؛ چه گوارایی گه با چشم پوشی از قدرت و رها کردن ردای وزارت در دولت کاسترو دوباره راهی جنگل و کوهستان را در پیش گرفت تا همه خواننده ها و خیالاتش را با صدای چهچهه سلاحی اتوماتیک تعبیر کند ؛ نامی که مثل همه اسطوره ها در هاله ای از خیالات دوستارانش پنهان شده است . اگر دشمنانش او را جوانی خوشگذران و بعدتر یک جنگ اور بی رحم و خونریز تصویر می کنند ف ستایندگانش از روح بلند و احساس او می گویند و اراده پایان ناپذیری که برای انقلاب و غلبه بر امپریالسم داشت . او را به یاد می اورند با دردی بزرگ بر جانش و این ارزوی ابدی که ستمدیدگان را از شر خودکامگان و سرمایه داران برهاند .
مبارز نستوه . با همان توصیفات باورنکردنی که معمولا دوروبر چنین مهره هایی شنیده می شود . بی عیب و نقص همچون تمثالی از میکل آنژ ، اگرچه با مسلسلی بر دوش . می گویند او بخش بزرگی از شهرت و دوست دانیش را مرهون چهره فتوژیکش است و تصاویری که عکاسان از او ثبت کرده اند . می گویند او انسانی معمولی بوده است با ضعف های بی شمار و شباهتی به اسطوره ندارد که شعر را از او ساخته اند . هر چه باشد او به تاریخ پیوسته است و نامش امروز در تمام دنیا بر سر زبان هاست . شاید بیش از هر چیز به خاطر انکه در جوانی کشته شد و فرصت ان را پیدا نکرد تا حماسه زیبایی را که در اذهان ساخته بود نابود کند !
ادامه دارد...
منبع : ماهنامه دانستنیها / ش 40
علاقه مندی ها (Bookmarks)