دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 50

موضوع: دفتر شعر شعرای نخبگان

  1. #21
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    پزشكي
    نوشته ها
    10
    ارسال تشکر
    44
    دریافت تشکر: 18
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : دفتر شعر شعرای نخبگان

    سر از كار درنيارم من
    كجاي جاده پايان است
    كجاي زندگي بايد تو را پيدا كنم آخر
    به دور از تو نمانم لحظه اي آرام
    توگر نيستي زمين پوچ است
    زمان پوچ است
    دلم آرام نميگيرد
    هواي آفتابي نيست
    هوا بي روح و بي رنگ است
    نفس چون بيد مي لرزد
    هواي قلب من ابري و طوفانيست
    حباب زندگي ديگر نمي ماند
    زچشمم اشك مي بارد
    هياهوي زمين ديگر سكون كرده
    شب اينجا تاابد تاريك مي ماند
    سلام اي همنشين هرشب تاريك
    سلام اي ميهمان قاصدك هاي فراموش گشته ي تنها
    سلام اي آه ساكت، آه سوزان
    سلام مي گويم و مي خندم اينك
    به خود كه گشته ام مردود و بي كس
    ویرایش توسط mitra.n : 14th July 2012 در ساعت 11:55 PM

  2. 4 کاربر از پست مفید mitra.n سپاس کرده اند .


  3. #22
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    حوزوی
    نوشته ها
    4
    ارسال تشکر
    1
    دریافت تشکر: 6
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    Post پاسخ : دفنر شعر شعرای نخبگان

    کیستی ای همای من کزهمه دل بریده ام
    همچوغزال بی نشان در پی تودویده ام
    بعد نگاه مست توروز نخست بردلم
    آتش پرتلاطمی خفته درون سینه ام
    دانم ازآن که عاقبت میروم ازخیال تو
    میروم ونمیروی ازدل داغ دیده ام
    جان دهم اربه پاشود نغمه ی چنگ وسازعشق
    خوش بنواز مطربا دست زجان کشیده ام
    گرنظری کنی به دل زانکه کنم ثنای تو
    صبح دمی زمرحمت همنفس سپیده ام
    دل شده آتشی مرا، خانه ی مه وشی مرا
    دلبرجان من بیا دل همه جان رسیده ام

    ایمیلalisaher19@yahoo.com

  4. 2 کاربر از پست مفید sed ali سپاس کرده اند .


  5. #23
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    حوزوی
    نوشته ها
    4
    ارسال تشکر
    1
    دریافت تشکر: 6
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    Post پاسخ : دفنر شعر شعرای نخبگان

    سرد مهری توتا آخر فراموشم نشد
    هیچ دارو مرهم این زخم خاموشم نشد
    دوستان گفتند هرگز اوندارد یادتو
    هرچه گفتند این نصیحت هیچ درگوشم نشد
    رخت بربستم ازین دنیا واین دیرخراب
    رفتم از این خانه ویک تن سیه پوشم نشد
    همچو بلبل درتمنای گلی از جان ودل
    ناله ها سردادم اما او هم آغوشم نشد
    ویرایش توسط sed ali : 27th July 2012 در ساعت 10:52 AM

  6. 3 کاربر از پست مفید sed ali سپاس کرده اند .


  7. #24
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    الکترونیک
    نوشته ها
    936
    ارسال تشکر
    2,911
    دریافت تشکر: 4,686
    قدرت امتیاز دهی
    4483
    Array
    hadi elec's: جدید50

    پیش فرض پاسخ : دفنر شعر شعرای نخبگان

    مارا میان شور و شرر ها رها کنید
    ما را به حال خود تک تنها رها کنید

    ما عاشق سکوت نبودیم و نیستیم
    ما را میان هجمه و غوغا رها کنید

    در بین خشکی و لب دریا مرا چه فرق؟
    از خشکی ام ببرده به دریا رها کنید

    مرغ دل ار میان دو دستم گرفته ام
    من میدهم به دست شما تا رها کنید

    ما از ازل ز نسل زمینی نبوده ایم
    ما را ز اوج اوج و ز بالا رها کنید

  8. 5 کاربر از پست مفید hadi elec سپاس کرده اند .


  9. #25
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    الکترونیک
    نوشته ها
    936
    ارسال تشکر
    2,911
    دریافت تشکر: 4,686
    قدرت امتیاز دهی
    4483
    Array
    hadi elec's: جدید50

  10. 8 کاربر از پست مفید hadi elec سپاس کرده اند .


  11. #26
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    7
    ارسال تشکر
    0
    دریافت تشکر: 27
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    taleslami's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : دفتر شعر شعرای نخبگان

    قیامت
    شب تیره، پرده به سیاهی اعمال ماست
    این لطف خدا بر همه گناه و رفتار ماست
    گر که خدا شبی پرده در این دل کرده بود
    دیدن او کی ممکن از پس این پرده بود
    گفتم که دل را به رخ تو چون شیدا كنم
    گم شده‌ام در مژگان زیبای تو پیدا کنم
    تیر نگاهت،این دل زارم بسی پاره کرده است
    ندانی که عشق، دلم را چون آواره کرده است
    چیزی به زیر دستم درون سینه می نالد
    من از خجلت خموشم او همچنان می نالد
    گفتم ای دل، آواره به کدامین روی و کویی؟
    من را محرم خود دانی و اسرار نهان گویی؟
    گفتا سر به درون تاریک خود آر تا گویمش
    سلامت گم گشته خود به دست تو جویمش
    آهسته سر به درون کردم دیدم ای واویلا
    این جا چه دیرکهنه خرابیست ای واویلا
    گفت تو مرا از خود خود جدا کرده ای
    درونم خالی از نور و عطر خدا کرده ای
    خواستم که چراغی بر درش روشن کنم
    به پیش وسواس شیطان زره بر تن کنم
    ندایی آمد ای بنده غافل شده زدرگاه ما
    چرا چنین ویرانه کرده ای این نظرگاه ما
    کعبه خشتین نشانی برای ظاهر قِبلت است
    ورنه سیاهی دل تو بس برای عبرت است
    دل بلرزید و زانو به سجده افتاد و گفت
    جز به یاد تومگر توان این ُدر را شکفت
    خواستم که زبان به ناله پیشش وا کنم
    زین حیلت انسانی پیشش به دل جا کنم
    بانگی بیامد اینجا نقش خود زن ای دغل
    ورنه ما همه ناظریم به اعمال تو زین بغل
    اشک از درون دل بر رخ سیاهم آواره شد
    دلم غریدو گفت وای صاحبم چه بیچاره شد
    زبانم ِسر اعمالم یکی یکی به باد رسوایی نمود
    دانستم اختیارم زکف رفته فریادم به سر چه سود
    پایم همی گفت که این و آنجا من همه جا رفته ام
    زبانم داد می زد که این و آن من همه را گفته ام
    چشمم هنگام فاش کردن به رای تمنایم نگاهی نکرد
    گفت این دریغ است اودریغ از یک خطا در پگاهی نکرد
    سینه ام باز شد و اسرار پنهان خود پیدا نمود
    با پنهان شدة اعمال بدم چه راحت رسوا نمود
    در پی آتش قهر او سر به زیر افکنده بودم
    خدایا ببخشم گرچه من اینگونه بنده بودم
    ناگه صدایی بگفت، رو ای شرمسار انعام خدا
    این پیکر متعفن به اعمالت، زود از ما کن جدا
    همه جا را نگاهی بهر یاری جستجو کردم نبود
    پشیمانی وگریه پس امتحان وجودم چه سود
    گفتم تو آتش بزن این پیکرم را غم نیست
    دریغ نگاهت، مرا ز آتش هجرت کم نیست
    بسوزان این تنم، اما نکن نگاهت از من دریغ
    گفته‌ای که خواهم داد طنابی بهر هر غریق
    من غریق گناهم وساحل امن تو جای کم ندارد
    گرتو سویم رخ نمایی،جهنم از بهشتت کم ندارد
    گفت رو ای بنده کی بودی ز اعمال خود شرمنده
    هر گاه به تو ندایی میدادم همی گفتی با خنده
    کسی از تو نه بهشتت دیده نه آتش عذاب پاینده
    حال نوبت ما شد که بگوییم اجر مثقالت چنده
    ما شیفته بودیم که تو را به رکوع سجده بینیم
    به اعمال و رفتار نکو تو را خاشع و بنده بینیم
    گفتم ای خدایا دمی فرصت باز ده تا بر گردم
    دانی به پاکی و عبدی زهمه نبی تو سرگردم
    گفت لاتدرکنی الی مره، ندانستی فرصت ای بنده
    ندانستی که قدر این عمرعزیز گران بهایش چنده
    دیدم همه رفتند و به جایی بار سفر خودافکندند
    بعضی به بهشتش شاد و بعضی چو منش سرافکندند
    ایستاده ام تمام قد تا نهایت به درگاهت، تن بسوزم
    به شوق دیدارت مستم و اینگونه دوست دارم بسوزم
    ُرو خدایا، تو نیز نگاه از من عاصی بر کس دیگربربگیر
    رُو تنهایم بزار و تو صحبت با بندگان دیگرت سر بگیر
    من جز تو خدایی ندارم که روم صحبت دل وا کنم
    ندانستم که روزی اید و من رخساره پیشت رسوا کنم
    آتش جهنمت را دوست دارم چو دانم به فرمان توست
    گرچه رخ ننمایی، اما این آتش دانم از لطف توست
    در جهنم بسوزان غریبانه خدایا همه جان و تنم
    گر توباز آفرینی گویم توخدایی وشرمسار باز منم
    من گله از بد آتش ولهیب سوزان ندارم عزیز
    عشق چون تویی، بر وجودم آتش بسیارم بریز
    نخواهم که اشکی از درونم بر این آتش بریزد
    خواهم همه عشقت در وجودم چو آهن بریزد

    (آسمان)
    لطفا امانت دار نوازش های کلامم باشید
    ویرایش توسط taleslami : 6th August 2012 در ساعت 01:18 AM

  12. 5 کاربر از پست مفید taleslami سپاس کرده اند .


  13. #27
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    7
    ارسال تشکر
    0
    دریافت تشکر: 27
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    taleslami's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : دفتر شعر شعرای نخبگان

    تصویر بر اب
    اه دلم سنگ را آب می کند و اشک را در چشمم قاب
    من تنها را نه خاطره مانده نه لذت یک لحظه خواب
    من تصویری تنها بودم افتاده بر روی جاری اب
    منگر که تیره شده‌ام من روزی بودم الماس ناب
    حال افتاده‌ام و شدم مست وحیران یک جرعه خراب
    خدایا پس کی دهیم یک قطره ازآن خنکاینابشراب
    سنگ نیاندازید که خواهد رفت تصویر من از روی اب
    کاخ ارزوی من و خیالم همه به یک دم خواهد شدخراب
    )اسمان(

  14. 5 کاربر از پست مفید taleslami سپاس کرده اند .


  15. #28
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    7
    ارسال تشکر
    0
    دریافت تشکر: 27
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    taleslami's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : دفتر شعر شعرای نخبگان

    دل شکسته سیری چند؟



    بر لب جوی عمرم نشستم و دست بر زیر چانه زدم
    سر فرو بردم به دل خویش ونگاهی به این خانه زدم
    دیدم که در و دیوار این خانه به ویرانه شباهت دارد
    وجدان صدایم کرد و گفت این همه پرده دری قباحت دارد
    دیدم که پیری عصا بدست سویم با چراغی روان است
    ان سوتر کودکی در پی قاصدک مست در باد، دوان است
    گفتم خدایا اول اخر زندگی را چه ضعیف و ناتوان ساختی
    به اولی نیروی زیاد عقل کم به اخری عقل زیاد و ضعیف ساختی
    گفتم این رسم رفاقت نبود ای معشوق شب تار من و یار من
    که به اول و اخر عمر هر دو نباشد زخود دور کنم خار من
    (آسمان)
    ویرایش توسط taleslami : 6th August 2012 در ساعت 01:55 AM

  16. 5 کاربر از پست مفید taleslami سپاس کرده اند .


  17. #29
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    مهندسی عمران
    نوشته ها
    0
    ارسال تشکر
    11,136
    دریافت تشکر: 25,270
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    M@hdi42's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : دفتر شعر شعرای نخبگان

    .داداش هادی واقعا استعداد زیادی در شعر گفتن داری .انشالله بتونی راه شعرای بزرگ ایران رو ادامه بدی


    موفق باشی
    ویرایش توسط M@hdi42 : 15th October 2012 در ساعت 11:36 PM

  18. کاربرانی که از پست مفید M@hdi42 سپاس کرده اند.


  19. #30
    همکار تالار مهندسی برق
    رشته تحصیلی
    برق-الکترونیک
    نوشته ها
    331
    ارسال تشکر
    1,031
    دریافت تشکر: 1,523
    قدرت امتیاز دهی
    654
    Array
    natanaeal's: جدید92

    پیش فرض پاسخ : دفتر شعر شعرای نخبگان

    چرایم را کسی در یکتای بی همتا پیدا کرد

    خدایم را کسی در بی کسی ها یافت

    و برایم را بنام او دوخت

    وان کس درین یکتا جهان

    بینام و همنام و دنیانام را

    خود مینامم "
    ناتانائیل"
    ...خدایا....
    من به تو اعتماد میکنم که رمز ایمان واقعی من است...


  20. 6 کاربر از پست مفید natanaeal سپاس کرده اند .


صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •