شعر زیبای سیمین بهبهانی و جوابیه های جالب انگیز!!!!!
شعر بسیار زیبای سیمین بهبهانی
روحشان شاد و یادشان زنده باد...
من اگر کافر و بی دین و خرابم؛ به تو چه؟؟؟
من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به توچه؟؟؟
تو اگر مستعد نوحه و آهی٬ چه به من؟؟؟
من اگر عاشق سنتور و ربابم ؛ به تو چه؟؟؟
تو اگر غرق نمازی٬چه کسی گفت چرا؟؟؟
من اگر وقت اذان غرقه به خوابم ؛ به تو چه؟؟؟
تو اگر لایق الطاف خدایی٬ خوش باش.
من اگر مستحق خشم و عتابم ؛به تو چه؟؟؟
دنیا گر چه سراب است به گفتار شما
من به جِد طالب این کهنه سرابم ؛به تو چه؟؟؟
تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص!
و من ار رایحه ی مثل گلابم؛ به تو چه؟؟؟
من اگر ریش٬ سه تیغ کرده ام از بهر ادب .
و اگر مونس این ژیلت و آبم ؛ به تو چه؟؟؟
تو اگر جرعه خور باده کوثر هستی!
من اگر دُردکش باده ی نابم ؛ به تو چه؟؟؟
تو اگر طالب حوری بهشتی٬ خب باش!
من اگر طالب معشوق شبابم ؛ به تو چه؟؟؟
تو گر از ترس قیامت نکنی عیش عیان.
من اگر فارغ از روز حسابم ؛ به تو چه؟
پاسخ : شعر زیبای سیمین بهبهانی و جوابیه های جالب انگیز!!!!!
جواب میثم صفر پور...«تندروی مذهبی»...
کفر و بی دینی ات ای یار , به ما مربوط است,
بشنو این پند گهربار , به ما مربوط است...
تو که با لهو و لعب در پی مستی هستی,
میکنی جمع گرفتار , به ما مربوط است...
بی خیالت بشوم بارش طوفان بلا,
میرسد از درو دیوار , به ما مربوط است...
آنچه آمد به سر طایفه نوح نبی ,
میشود واقعه تکرار , به ما مربوط است...
من اگر لایق الطاف خدایم , به تو چه؟
تو کنی جامعه بیمار , به ما مربوط است...
تو اگر می بخوری در پس خانه , چه به من؟
گر بیایی بر انظار , به ما مربوط است...
تو به این کوه گنه عامل شیطان گشتی,
شده ای نوکر دربار به ما مربوط است...
گر نبندیم بر پوزه او قلاده,
میدرد همچو سگ هار , به ما مربوط است...
گر تو سوراخ کنی کشتی این جامعه را,
میشود غرق به ناچار به ما مربوط است...
مست کن لیک نبینم که تو مستی کردی,
اربده , کوچه وبازار؟ به ما مربوط است...
تو که با چنگ و ربابت همه مردم را,
میکنی مستعد نار , به ما مربوط است...
به جهنم که خودت را بکشی در خانه,
در خیابان بزنی دار به ما مربوط است...
دین من داده اجازه که دخالت بکنم,
تا نبینم زتو آزار , به ما مربوط است...
امر معروف کنم , نهی زمنکر بپذیر,
تا ابد , ترمز اشرار , به ما مربوط است...
پاسخ : شعر زیبای سیمین بهبهانی و جوابیه های جالب انگیز!!!!!
و در آخر جواب ««صادق.ع.بیقرار»» به میثم صفرپور....
یک جوابیه ی جالب انگیز!!!!!ودندان شکن!!!!!
بشنو این شعر، صفرپور ،به تو مربوط است
لحن تند و کمی ناجور، به تو مربوط است
کفر و بی دینیِ سیمین و من و آن،چه به تو؟
شهوتِ زاهدِ مغرور، به تو مربوط است
اگر از ساز نداری دل خوش، خب تو نرقص
رقصِ با سازِ خودت جور، به تو مربوط است
مستی و عیش و کمی باده تو را حاجت نیست
کِیف با منقل و وافور ، به تو مربوط است
اگر از شعر رسد بارش طوفان بلا
مُردن و خفتنِ در گور، به تو مربوط است
قصه ی نوح نبی، وَهمِ قشنگیست ولی...
قصه ی "هاله ای از نور"، به تو مربوط است
"ریش در ریش به اندیشه ی ما زخم زدید"
ملّتی گُنگ و کَر و کور،به تو مربوط است
تو اگر لایق الطاف خدایی ،خوش باش
باغ و فاحِشکده ی حور،به تو مربوط است
در و دربار که دستِ تو و همکیشان است
نوکر و ناظر و منظور، به تو مربوط است
تو دم از پوزه و قلّاده زدی؟ شرمت باد
پوزه و گرمیِ آخور، به تو مربوط است
چهارده قرن شده کشتیِ این جامعه غرق
قایقِ صید و پُر از تور، به تو مربوط است
میکنم مست ببینی که چه بی آزارم
اذیت و اربده و زور، به تو مربوط است
تو که بیزار ز چنگی و ربابی ، چه به من؟
به عزا ، عرعرِ شیپور، به تو مربوط است
من اگر خانه بمیرم چه به تو؟ ...در کوچه...
کُشتن مردمِ رنجور ، به تو مربوط است
دین تو داده اجازه که دخالت بکنی؟؟؟
دخل در مقبره و گور، به تو مربوط است
امرِ معروفِ،تو از جاهلی و نادانیست
رسمِ اعراب شَل و کور ، به تو مربوط است
- - - به روز رسانی شده - - -
و در آخر جواب ««صادق.ع.بیقرار»» به میثم صفرپور....
یک جوابیه ی جالب انگیز!!!!!ودندان شکن!!!!!
بشنو این شعر، صفرپور ،به تو مربوط است
لحن تند و کمی ناجور، به تو مربوط است
کفر و بی دینیِ سیمین و من و آن،چه به تو؟
شهوتِ زاهدِ مغرور، به تو مربوط است
اگر از ساز نداری دل خوش، خب تو نرقص
رقصِ با سازِ خودت جور، به تو مربوط است
مستی و عیش و کمی باده تو را حاجت نیست
کِیف با منقل و وافور ، به تو مربوط است
اگر از شعر رسد بارش طوفان بلا
مُردن و خفتنِ در گور، به تو مربوط است
قصه ی نوح نبی، وَهمِ قشنگیست ولی...
قصه ی "هاله ای از نور"، به تو مربوط است
"ریش در ریش به اندیشه ی ما زخم زدید"
ملّتی گُنگ و کَر و کور،به تو مربوط است
تو اگر لایق الطاف خدایی ،خوش باش
باغ و فاحِشکده ی حور،به تو مربوط است
در و دربار که دستِ تو و همکیشان است
نوکر و ناظر و منظور، به تو مربوط است
تو دم از پوزه و قلّاده زدی؟ شرمت باد
پوزه و گرمیِ آخور، به تو مربوط است
چهارده قرن شده کشتیِ این جامعه غرق
قایقِ صید و پُر از تور، به تو مربوط است
میکنم مست ببینی که چه بی آزارم
اذیت و اربده و زور، به تو مربوط است
تو که بیزار ز چنگی و ربابی ، چه به من؟
به عزا ، عرعرِ شیپور، به تو مربوط است
من اگر خانه بمیرم چه به تو؟ ...در کوچه...
کُشتن مردمِ رنجور ، به تو مربوط است
دین تو داده اجازه که دخالت بکنی؟؟؟
دخل در مقبره و گور، به تو مربوط است
امرِ معروفِ،تو از جاهلی و نادانیست
رسمِ اعراب شَل و کور ، به تو مربوط است